آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

آوا

بازی 43

بیست و هفت ماهگی آوا: خیلی گرفتارم عزیزم. این چند روزه مریض بودی و من مشغول. لپ تابم مشکل پیدا کرده و با سیستم بابا راحت نیستم. شاید نتونم زود به زود بیام و برات بنویسم. این چند روزه گیره به دست شدی حسابی همه چیز از وقتی شروع شد که جعبه گیره سرتو کشف کردی و ... اول از همه اومدی سراغ من و تصمیم گرفتی منو خوشگل کنی کلی با موهام کلنجار رفتی تا بالاخره رضایت دادی به اتمام کار تقریبا یک روز تمام با اون گیره های آویزون تو خونه راه می رفتم و شما هم خوشحال ... می گفتی :"ببین ... ، مامان چقدر خوشگل شده" . بعد از سپری شدن اون یه روز نسبتا سخت، دیگه نیومدی سراغم. و عوضش ... این لیوان رو "خوشگل" کردی موه...
1 مهر 1392

بازی 42

بیست و هفت ماهگی آوا: این روزها با هم ترکیب کار می کنیم. ترکیب شکل، رنگ و حجم. من شروع می کنم و کمی بعد شما هم دست به کار می شی. معمولا روی ترکیب من کار می کنی و کامل ترش می کنی گاهی اوقات هم برای خودت کار می کنی و طبق معمول شاهکار می شه دختر گلم ترکیب من : ترکیب آوا : داری ترکیب منو کامل می کنی بعد ادامه دادی و شد این... باز ترکیب های من : از وقتی دوربین به دست شدی، تقریبا همیشه لنز دوربین کثیفه و من معمولا دیر متوجه می شم و ترکیب های آوا : جالبه که اصرار داری همرنگ ها کنار هم باشن و شکل ها با هم جور شه تاریخ عکس ها: 1392/06/29 ...
29 شهريور 1392

بازی 41

بیست و هفت ماهگی آوا: این ماه همه بازیها و سرگرمی هات به این دو تا مورد خاص خلاصه می شد. پازل و کارت های تصویری. نمی دونم چرا ولی در کمال حیرت و ناباوری من، از این دو تا خسته نمی شدی و هنوز هم نمی شی بعد از موفقیتت در حل پازل یک تکه، در تکاپوی این بودم که برات پازل دو تکه بخرم که باز هم از قافله عقب موندم و ... دیدم داری این پازل چهار تکه رو می چینی تاریخ عکس ها : 1392/04/27 بعد، این پازل نمی دونم چند تکه توجهت رو جلب کرد و ... اصرار داشتی و من به ناچار قبول کردم. برای این که دلسرد نشی، پازل رو می چیدم و 5-6 تا جای خالی می گذاشتم و ازت می خواستم با تکه های باقیمانده، بقیه پازل رو بچینی. ...
27 شهريور 1392

بازی 40

بیست و هفت ماهگی آوا: - مهارت نخ کردن مهره ها، با نخ خیلی سخت بود برات یه سیم ضخیم و طویل پیدا کردم و به جای نخ کردن، به سیم کشیدیم مهره ها رو. یک طرف سیم من و طرف دیگه شما. نتیجه عالی بود. خیلی راحت انجامش دادی. بعد مهره ها رو بر اساس رنگشون طبقه بندی کردی شکل ها رو ترکیب می کردی و آخر سر برج درست کردی با این مهره های کوچولو با این دومینو ها خیلی سرگرم می شی. شکل ها رو درست می گذاری ولی عجیبه که اصرار داری حتما همرنگ باشن. کلا دوست داری همرنگ ها کنار هم باشن تاریخ عکس ها: 1392/06/21 و این خونه سازی که به نظرم بازی خیلی خوبیه. فقط باید دو...
25 شهريور 1392

بازی 39

بیست و شش ماهگی آوا: تقریبا یک ماهی می شه که طبقه بندی می کنی. اسباب بازی ها رو بر اساس رنگشون طبقه بندی می کنی و کنار هم می چینی. اینبار دیدم مدلهات رو طبقه بندی کردی. حشرات و حیوانات مزرعه و .... جالب بود برام  نمی دونم   شاید بر اساس مشابهتشون طبقه بندی کردی. تاریخ عکس ها: 1392/06/11 بازم لنز دوربین کثیفه ...
11 شهريور 1392

بازی 38

بیست و شش ماهگی آوا: زباله های کاغذی زیاد شده بود، منم که طرفدار محیط زیست تصمیم گرفتم بازیافت کنم کل کاغذهای دورریز خونه رو و اما مراحل کار : اول همه کاغذها رو ریز می کنیم توی یه تشت پر از آب بعد هم می زنیم و صبر می کنیم و دوباره هم می زنیم و صبر می کنیم و ... تا بالاخره خمیر کاغذ بدست می یاد. در مرحله بعد باید از یک ماده چسبنده استفاده کنیم که من از چسب چوب استفاده کردم و نتیجه عالی بود. (اگر قبل از اضافه کردن چسب چوب، آب اضافی موجود در خمیر گرفته شود، بلوک های کاغذی محکمتری بدست می یاد.) در تمام مراحل کار، می شه از بچه ها کمک گرفت. البته آوا به پاره کردن و ریز کردن کاغذها علاقه ای نداشت و ... فقط نظارت می...
11 شهريور 1392

بازی 37

بیست و شش ماهگی آوا: و اما عکس های جدیدت که اخیرا کشف شده تاریخ کلیه عکس ها: 1392/06/10 می دونم بعضی هاش تکراریه ولی نمی تونم حذف کنم، خیلی دوست دارم این عکس ها رو ...
10 شهريور 1392

بازی 36

بیست و شش ماهگی آوا: بهانه اش این پست بود از وبلاگ نهال کودکی . پارچه نمدی نداشتم و از فوم گلسازی استفاده کردم. طرح لباس عروسک رو از اینجا دانلود کردم. اول رفتی سراغ کفش ها  بعد پشیمون شدی تاج رو برداشتی و عوضش گل گذاشتی  و این کفش ها که جابجا می شدن و دغدغه بزرگی بود برات  بعد یه لباس دیگه تنش کردی و شد این و باز ... تصمیم گرفتی گل بزنی به موهاش  و پاپیون های روی لباسش  یه گل دیگه اضافه کردی به موهاش بعد تاج گذاشتی    تاریخ عکس ها : 1392/06/10   ...
10 شهريور 1392

بازی 35

بیست و شش ماهگی آوا: خیلی وقته که عادت دور ریختن رو گذاشتم کنار. همیشه دور ریزهای بی خطر رو برات جمع می کنم و تفکیک می کنم و می گذارم کنار. این یه موردشه کلی سرگرم می شی و بازی می کنی  دقیقا یادم نیست ولی اگر اشتباه نکنم مربوط می شد به بسته بندی یکی از لوازم جانبی کامپیوتر که برات جمع کردم و گذاشتمش کنار. یه بار شد کلاه و گذاشتی سر گربه ات. بعد شد رختخواب زرافه بعد پتوی زرافه بالاخره سرسره شد و رفتی سراغ بقیه ماجرا ... گل سر گذاشتی برای گربه ات بعد تصمیمت عوض شد و آقا گاوه رو سوار گربه کردی. کلاه گذاشتی روی سر آقا گاوه و بعد گل سر زدی ...
6 شهريور 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوا می باشد