بیست و نه ماهگی آوا: آدمک ناقص کشیدم و ... اینطوری کاملش کردی بعد دوتا آدمک کنار هم کشیدم کامل و ناقص. برای آدمک چشم کشیدی و کاملش کردی اینجا براشون حلزون هم کشیدی تاریخ عکس ها : 1392/08/27 دوستت دارم دختر نازنینم ...
بیست و نه ماهگی آوا: ایندفعه کلاژ کردیم با چسب و کاغذ رنگی. خودم برش دادم و شما چسبوندی. اصرار داشتی دمش اینجا باشه و بالاخره شد این ... تاریخ عکس ها:1392/08/16 بعد هم چسبوندی روی کمدت (کلا عاشق چسبوندنی از هر نوعش ) ...
بیست و نه ماهگی آوا: اسباب بازی های جدیدمون و بازی های جدیدمون این اولین کشفت بود دختر گلم بعد طبق معمول رفتی سراغ همرنگ ها و شروع کردی به ساختن دوباره اش. اینبار همرنگ بودنش برات مهم بود. یه کشف دیگه و بالاخره تکمیلش کردی میز و صندلی درست کردی و کاملش کردی اینطوری آدم درست کردی دروازه درست کردی به این می گی "تلفن" کلی باهاش صحبت می کنی به زبان شیرین کودکی یه کار مشترک هم داشتیم که به سرانجام نرسیده، تصمی...
بیست و نه ماهگی آوا: یادش بخیر این اولین آبرنگ زندگی منه یه مدت عاشقش بودم و حیفم می اومد ازش استفاده کنم حالا شده جعبه آبرنگ دختر گلم و هیچ کس حق نداره بهش دست بزنه حتی مامانش اینم تکنیک جدید کار با آبرنگ با قطره چکان آب می ریزم تا رنگ ها غرقاب بشه بعد رنگ بازی می کنیم از این برنامه های همیشگی هم داشتیم و از این برنامه ها و بالاخره اثر هنری با بهتر بگم آثار هنری دختر عزیزتر از جانم و با کمال شرمندگی، اثر نقاشی خودم هر چی فکر می کنم، می بینم از من...
بیست و هشت ماهگی آوا: کلی جعبه خالی داشتم که با روزنامه و کاغذ باطله پرکردم و شد بلوک. بعد بازی کردیم و ترکیب کردیم حجم ها رو . همه این داروها رو این دو ماه اخیر مصرف کردی دختر گلم حساب کردم، دیدم این دو ماه گذشته هر 10 روز یه بار مریض بودی و سرما خورده و این یعنی فاجعه بعد رفتی و من شروع کردم به بازی اینم ترکیب های من حس رقابتت گل کرد، رفتی اتاقت و با این توپ برگشتی دوباره شروع کردی به ساخت و ساز و بالاخره یک ترکیب حجمی بی نظیر از یک دختر بی نظیر ...
بیست و هشت ماهگی آوا: کارهای جدیدت همچنان سعی می کنی همرنگ ها کنار هم باشن و شکل ها جور باشه و یک کار نسبتا متفاوت از دختر گلم. بالاخره ساختار شکنی کردی عزیزم همچنان مشغول بودی و من با کمال شرمندگی مرخص شدم تاریخ عکس ها : 1392/07/22 ...