آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

آوا

بازی 33

بیست و هفت ماهگی آوا: حکایت یه نقاشی دیگه در بیست و هفت ماهگی آوا  طبق معمول از قلم مو شروع شد و به دست و پا ختم  و بالاخره کار نهایی دختر گلم تاریخ عکس ها: 1392/06/12 زمان بازی: 10 دقیقه و بقیه نقاشی ها تاریخ عکس ها:1392/06/04 ...
4 شهريور 1392

بازی 31

بیست و شش ماهگی آوا: اینم یه بازی خیلی سرگرم کننده دیگه. کاغذهای رنگی رو روی یک فوم چسبوندم (می شه از فوم های رنگی استفاده کرد) و به اشکال مختلف برش زدم. هندسی و غیر هندسی. با این شکل های جورواجور کلی بازی کردیم. نقاشی کردیم و خیلی دوست داشتی طبق معمول ازم خواستی روی همه شون چشم و ابرو بکشم برات. از نی نی گرفته تا گربه و ... تاریخ عکس ها : 1392/05/20 اینم ایده بابای دانشمند و خیلی دوست داشتنی ات به عنوان پازل استفاده کردیم. چند شکل مختلف رو انتخاب کردم و روی یک کاغذ سفید گذاشتم و محیط شکل رو ترسیم کردم. بعد شکل ها رو از روی کاغذ برداشتم و ازت خواستم هر شکل رو سر جای خودش قرار بدی   ...
22 مرداد 1392

بازی 30

بیست و پنج ماهگی آوا: یه بازی دیگه  این بار تعدادی cd فرسوده و از کار افتاده و جعبه cd   می گم یکی یکی بذاری سر جاش.  طبق معمول رضایت نمی دی به یکی یکی گذاشتن و می خوای همه رو با هم بذاری اینجوری تاریخ عکس ها : 1392/05/16 ...
16 مرداد 1392

بازی 29

بیست و پنج ماهگی آوا: یه ظهر گرم تابستونی و من غرق خواب که اومدی کنارم و قصد کردی با لوگوهات خونه درست کنی. با این لوگوها زیاد بازی می کنی. معمولا دو بعدی، روی زمین کنار هم می چینی. اما ایندفعه دیدم برای اولین بار ساخت و سازت سه بعدی شد و ...  همه رو بر عکس گذاشتی   تا اینجا همه چیز خوب بود و داشت خوب پیش می رفت که پاپیون عروسکت رو برداشتی و گفتی :"این مثلا نی نی ایه. باید بره تو خونه اش" جا نمی شد و می خواستی به زور جاش بدی توی خونه.    خراب کردی و دوباره درست کردی و ... همینطور ادامه داشت و دوباره ... و دوباره ... ...
13 مرداد 1392

بازی 28

بیست و پنج ماهگی آوا: این روزها اینطوری قصه می گیم. دو یا سه تا از کارت های بازی رو کنار هم می چینیم و بعد در موردش قصه می گیم. نوبتی بازی می کنیم. من کارت می چینم و شما قصه می گی و برعکس. اینم کارت ها و قصه هایی که گفتی برای این سه تا کارت گفتی :"ساعت کلاه پوشید، کلاه با لیوان آب خورد، سیر شد" گفتی :"جوجه موش رو ناز کرد، موش افتاد روی درخت" گفتی :"موش می خواست تلفن بزنه، درخت تلفن رو برداشت، برد" گفتی :"جوجه اومد کفش بپوشه، خیار کفش رو پوشید، رفت" گفتی :"سبد شیر خورد، افتاد توی شیر، ماهی شیر خورد، سیر شد" گفتی :"عروسک داشت نان می خورد...
12 مرداد 1392

بازی 26

بیست و پنج ماهگی آوا: اینم یه بازی دیگه برای هماهنگی چشم و دست. ایده اش رو از وبلاگ دیانای عزیز گرفتم. یه جعبه خالی و تعدادی کارت بازی تاریخ عکس ها : 1392/05/02 ...
2 مرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوا می باشد