آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

آوا

بازی 24

بیست و پنج ماهگی آوا : یادش بخیر   اولین آبرنگی که خریدم  حالا شده اولین آبرنگ دختر عزیزم  و چقدر ذوق کردی با دیدنش  دنبالم راه افتاده بودی و ... "مامان، نقاشی بکشیم. مامان، نقاشی بکشیم. مامان ..." الهی مامان فدات شه که اینقدر هنرمندی عزیز دلم اینم اولین کار آبرنگت به روایت تصویر  ظرف آب رو که نمی شد گذاشت کنارت. توی هر کدوم از رنگ ها، چند قطره آب ریختم و ...  همه چیز داشت خوب و آروم پیش می رفت که یکدفعه تصمیم گرفتی محتویات جعبه رو خالی کنی و نتیجه این شد بازم همه چیز داشت خوب و آروم پیش می رفت که ایندفعه من تصمی...
27 تير 1392

بازی 22

بیست و پنج ماهگی آوا: خوب فکر می کنم نیازی به توضیح نیست. با ماژیک cd، روی لگوهات نقاشی کردم. بعد لگوهارو از هم جدا کردم و ازت خواستم دوباره به هم وصلشون کنی  از این بازی خیلی خوشت اومد و مجبورم کردی روی همه لگوها برات نقاشی بکشم اینجا هم یه خانواده خوشبخت نقاشی کردیم. پدر و مادر و نی نی  بعد از اونجایی که شما خیلی علاقه مند شده بودی به موضوع و دست بردار نبودی، مجبور شدم از شخصیت های کتابهات کمک بگیرم برای نقاشی  کتاب حیوان های بامزه. آقا گاوه و خانم اردکه  و ...   تاریخ کلیه عکس ها : 1392/04/25 ...
25 تير 1392

بازی 20

بیست و چهار ماهگی آوا: دقیقا یادم نیست  ولی اگه اشتباه نکنم، از 18 ماهگی به بعد به این بازی علاقه مند شدی، مدل، کتاب و هر چیز دیگه ای که دستت می رسید رو پشت سر هم ردیف می کردی و بنای هوهو چی چی رو می گذاشتی، اخیرا از کتابهات بیشتر استفاده می کنی برای ساختن قطار و قطار بازی. اینم یه موردش ... ساخت قطارت که تموم شد،کمی بازی  کردی و بعد شروع کردی به جمع کردن کتابها و روی هم گذاشتنشون اینم برج کتاب دخترم  بعد همه کتابها رو پرت کردی هوا و دوباره ...  نقطه سر خط تاریخ کلیه عکس ها : 1392/04/05 ...
5 تير 1392

بازی 19

بیست و سه ماهگی آوا: یه بسته استیکر حروف خریدم و ازت خواستم یکی یکی بچسبونی روی جلد یکی از کتابهای انگلیسی ات. اینم نتیجه کار  برام جالب بود که سعی می کردی خیلی دقیق انجامش بدی و همه با هم فاصله داشته باشن و روی هم قرار نگیرن تاریخ عکس : 1392/03/18 این مهر قدیمی رو بابا بهت هدیه کرد. برات کاغذ آوردم و شما هم حسابی روی کاغذ مهر زدی.  تاریخ عکس : 1392/03/12 ...
18 خرداد 1392

بازی 18

بیست و سه ماهگی آوا : اینم یکی دیگه از هنرنمائی هات عسلم  ایده اش رو خیلی وقت پیش توی یکی از وبلاگ ها دیدم و وقتی دیدم حوصله ات سر رفته و دوست داری یه بازی جدید بکنیم، پیاده اش کرده ام. یه بشقاب حبوبات و کلا هر چیزی که دستم رسید و یه نقاشی از یه نی نی خوشگل به پیشنهاد خودت  بعد یه کم توضیح دادم ، انجام دادم و بقیه اش رو گذاشتم به عهده خودت  تاریخ کلیه عکس ها : 1392/03/04 بعد از پایان کار. اولین کلاژ مشترکمون رو چسبوندم به دیوار اتاقت ولی بعد مجبور شدم منتقلش کنم به سطل زباله. جون دائم حبوباتش رو جدا می کردی و اصرار داشتی بخوری  ...
4 خرداد 1392

بازی 17

بیست و سه ماهگی آوا : آدم برفی جزء شخصیت های محبوب زندگیت شده  کافیه تصویرشو جایی ببینی، کلی ذوق می کنی براش. شرطی شدی، هر وقت اسم آدم برفی می یاد، بلافاصله ترانه jingle bells  رو می خونی   ایده درست کردن این کاردستی رو از وبلاگ امیر عزیز گرفتم و با هم درستش کردیم. من چسب می زدم و شما گلوله های پنبه رو یکی در میون درست و غلط می گذاشتی سر جاش تاریخ عکس : 1392/02/31 بعد از درست کردنش، بازم همون مشکل همیشگی پیش اومد. می خواستی حبوبات چسبیده شده روی آدم برفی رو بخوری این یکی رو با خمیر درست کردیم. در واقع با خمیر نقاشی کردیم. بعد کتاب عمو نوروز رو نشونت دادم و بهت گفتم که نقاشی های کتابش با خمیر درست شده...
31 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوا می باشد