بازی 47

1392/8/15 16:17

نویسنده : مریم

245 بازدید

اشتراک گذاری

بیست و نه ماهگی آوا:

یادش بخیر لبخند این اولین آبرنگ زندگی منه ابرو یه مدت عاشقش بودم و حیفم می اومد ازش استفاده کنم خیال باطل حالا شده جعبه آبرنگ دختر گلم و هیچ کس حق نداره بهش دست بزنه حتی مامانش ماچ ماچ

اینم تکنیک جدید کار با آبرنگ خنده با قطره چکان آب می ریزم تا رنگ ها غرقاب بشه مژه بعد رنگ بازی می کنیم نیشخند

از این برنامه های همیشگی هم داشتیم منتظر

و از این برنامه ها منتظر

و بالاخره اثر هنری با بهتر بگم آثار هنری دختر عزیزتر از جانم بغل

و با کمال شرمندگی، اثر نقاشی خودم خجالت هر چی فکر می کنم، می بینم از من با استعداد تری دختر گلم

بعد رفتیم کنار ظرفشویی نیشخند برام حسابی ظرف شستی، دستات تمیز شد. مژه

تاریخ عکس ها: 1392/08/15

بازی های آوا

پسندها (0) پسندیدم

شما اولین مشوق باشید!

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

پریسا مامان کیان
8 آذر 92 19:15

آخی چه باحال. هوس نقاشی کردم. یادمه وقتی بچه بودم،اصلا نقاشیم خوب نبود. سر کلاس تمرینای ریاضیه دوستامو حل میکردم اونا هم به جاش برام نقاشی میکشیدن. تو ابتدایی خرگوش و گربه با اون پاهای سختشون. تو راهنمایی هم کوزه و سیب. وای تو حرفه و فن هم تو بافتن کلاه و شال گردن مشکل داشتم. کلا بی هنرم. مامانم همیشه میگفت نه اخلاق داری ، نه هنری بلدی نه کاری از دستت بر میاد. میمونی رو دستم. هیشکی تو رو نمیگیره. بگذریم خواهر.به جاش شوهرم کرمونیه و از هر انگشتش یه هنر میریزه. یه بیست گنده به آوا جون برای نقاشیه قشنگش

مریم
پاسخ

چه جالب