آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

آوا

بالش

بالش کشیدی بعد گفتی:"می خوام بالشم اینطوری باشه"  تاریخ عکس ها: 1393/01/11 ...
11 فروردين 1393

این روزها... 70

می بوسی و کلی ناز و نوازش می کنی و بعد ... مااااااااااااااماااااااااااااان، بغلم می کنی ... یا  باااااااااااااباااااااااااااا، با هم بریم خرید ... فعلا که نهایت درخواستت از من بغل کردنه و از بابا خرید بردن، تا بعد ...    ...
10 فروردين 1393

این روزها... 68

اولین بار 1/5 ساله بودی که یه عدس رو فرو کردی توی بینی مبارک. بعد اومدی آشپزخونه و گزارش دادی که عدس رفته توی بینی ات. نگاه کردم و چون چیزی ندیدم، جدی نگرفتم. بعد رفتی پیش بابا و از بابا خواستی عدس رو در بیاره. بابا دقیق تر از من بود. چون خیلی زود عدس رو شناسایی کرد و با کمک هم عدس رو از بینی ات در آوردیم. خوب بعد از اون اتفاق، من خیلی خوشحال شدم که کار به بیمارستان نکشید. و مهم تر این که اومدی و صادقانه گفتی چی شده . اینبار اما نگفتی و نگفتی تا این که خودم فهمیدم. پنجشنبه، موقع شستن دست و صورتت، خیلی ناگهانی  داد و بیدادت بلند شد. گریه می کردی و می گفتی بینی ام درد گرفت  حدس زدم باید یه اتفاقی افتاده باشه. بررسی کردم و ... اینبا...
3 فروردين 1393

دود

کاغذ آوردم، نقاشی کنی. آوا: مامان، می خوام برات دود بکشم. یه دود دیگه بکشم . یه دود دیگه یه دود آبی می کشم.  حالا یه دود بزرگ می کشم مامان. دووووووووووووووود بعد دود کوچولو تاریخ عکس ها: 1393/01/01  فقط دود کشیدی دیگه ...
1 فروردين 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوا می باشد