این روزها... 4
خیلی دوست داشتم شرایط طوری بود که بیشتر می بردمت بیرون اما الان که هوا خیلللللللللی سرده و من و بابا خیلللللللللی مشغول، فقط پنج شنبه ها بین ساعت 10.5 تا 1 بعدازظهر فرصت می کنیم بریم پارک و گردش بیرون از خونه. خیلی ذوق می کنی براش اونقدر که قابل توصیف نیست. توی پارک اما بیشتر نگاه می کنی تا بازی از این نظر خیلی با بچه های دیگه فرق داری نمی دونم اقتضای سنه یا چیز دیگه؟ به سرسره خیلی علاقه داری و می ری کنار سرسره. بعد زل می زنی به بچه هایی که از سرسره بالا و پایین می رن. من و بابا تشویقت می کنیم بری بالا از پله ها. یکی دو تا از پله ها رو می ری بالا، بعد زل می زنی به بالای سرسره (به زنبور بالای سرسره) و می پرسی این چیه؟ ...