آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

آوا

بازی 6

1391/11/30 0:13
نویسنده : مریم
628 بازدید
اشتراک گذاری

بیست ماهگی آوا :

کوچیکتر که بودی (حدود 18 ماهگی) وقتی تاب بازی می کردی، موقع تاب خوردنت برات شعر می خوندم. یکی از شعرهایی که برات می خوندم و فی البداهه بود، این بود که آوا جونم چشم داره ... آوا جونم ابرو داره ... (ریتمش رو با یکی از موسیقی های مورد علاقه ات هماهنگ کرده بودم) و اسم تک تک اعضای بدنت رو (که می دونستم می شناسی) می گفتم . خیلی این شعر رو دوست داشتی و هر کدوم از اعضای بدن رو که نام می بردم ، بهش نگاه می کردی و می خندیدینیشخند بعد ها خیلی اتفاقی فهمیدم که این شعر به اشعار مورد علاقه ات تبدیل شده (گاه و بیگاه زمزمه اش می کردی خصوصا موقع خوابخمیازه) برای همین تصمیم گرفتم برای شناخت اعضای بدن ازش استفاده کنم. تا حالا که خیلی موثر بوده و خیلی چیزها رو یاد گرفتی مثل ابرو، چشم، بینی، دهان، دندان، زبان، صورت، گونه، پیشانی، چانه، گوش، مو، سر، صورت، گردن، شانه (که برای اشتباه نگرفتنش با اون یکی شانه، من و بابا تصمیم گرفتیم بهش بگیم کتف)، بازو، آرنج، ساعد، مچ، دست، انگشت، ناخن، سینه، شکم، ناف، کمر، پشت، ران، زانو، ساق، پا. من این شعر رو می خونم و  هر کدوم از اعضای بدن رو که نام می برم ،با دستهای کوچولوت بهش دست می زنی

جایگزینی :

این هم یکی از بازیهای کلامی هست که با هم انجام می دیم. معمولا اسباب بازیهات رو ردیف می کنم و یه موضوع مشترک پیدا می کنم و بازی شروع می شه. بعبعی هاپو رو دوست داره ... گربه هاپو رو دوست داره ... فیل هاپو رو دوست داره ... و ... خیلی وقت ها هم خودت تنهایی این بازی رو انجام می دی

شعر خوانی :

از وقتی که شروع کردی به خوندن شعر های نصفه و نیمه این فکر به ذهن بابات رسید و منم دیدم ایده خیلی خوبیه. بابا اولین بار از شعر توپ سفیدم شروع کرد ( آخه اولین شعری بود که تقریبا بدون کم و کاست می خوندیش) دیالوگ بینمون به قرار زیره:

من : توپ سفیدم ( مکث می کنم و تو ادامه می دی)

آوا: قشنگی و نازی

من: حالا من می خوام

آوا : برم به بازی

و ... همینطوری تا آخر ادامه می دیملبخند

توی این بازی متوجه شدم که خیلی از شعر ها رو حفظ کردی هر چند به شیوه این بازی نصفه و نیمه هست اما بازم برام جالب و غیر منتظره بود. ترانه های نی نی کوچولو، ترانه های جم جمک برگ خزون، و ترانه های هنگامه یاشار که همیشه برات می خوندمشون رو تقریبا حفظ کردی ( البته ترانه های هنگامه یاشار خیلی زیاد بود و فقط اونهایی رو می خونیم که مامان حفظه)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوا می باشد