این روزها... 12
یکی از داروهایی که دکتر برات تجویز کرد، اسپری بینی بود که باید هر شب برات پاف می کردم. تاکید کرد تا آخر ادامه بدم و ... . اوائل مشکلی نداشتی و راحت بودم. اما الان یک هفته ای می شه که اصلا دوست نداری به قول خودت "ناراحت می شی" ، گریه و زاری و .... این دو سه شب گذشته هم من و بابا ماجراهایی داشتیم با پاف کردن شما حیفم اومد که ننویسم برات شب اول: خوب همیشه آمادگی می دم و چند دقیقه بهت فرصت می دم خودت باهاش کنار بیای. اسپری رو گذاشتم روی میز و گفتم "وقت پاف کردنه". رفتم آشپرخونه. کارم زیاد طول نکشید و سریع برگشتم. دیدم خم شدی پشت مبل و حسابی مشغولی. نگاه کردم دیدم از اسپری خبری نیست. تصمیم گرفتم به ...