آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

آوا

نقاشی 2

1391/12/18 15:43
نویسنده : مریم
280 بازدید
اشتراک گذاری

بیست و یک ماهگی آوا:

این چند روزه مشغول طبقه بندی عکس های سال گذشته ات بودم. همه رو به تفکیک سال و ماه و روز طبقه بندی کردم و مثل عکس های قبلی بایگانی کردم. یه بار که مشغول طبقه بندی و ذخیره عکس هات بودم، بابا گفت: "فکر می کنی فرصت داشته باشه اینهمه عکس و فیلم رو ببینه؟"یول نمی دونم چرا ولی از اون روز به بعد، هر بار که می شینم پای این کار نسبتا وقت گیراوه یاد این حرفش می افتم و با خودم می گم یعنی می شه برات مهم نباشه دیدنشونافسوس نمی دونم وقتی بزرگ بشی، چقدر برات مهم باشه این یادگاری کوچیک من. اما دوست دارم بدونی که خیلی زحمت کشیدم برای جمع آوریش. خیلی اوقات از خوابم زدم، از استراحتم.خمیازه دوست دارم بدونی که چقدر برام مهم بوده لحظه لحظه قد کشیدنت و ثبت اینهمه شادی و خوشبختی قلب

از این که بگذریم کلی عکس جاافتاده پیدا کردم که حیفم اومد نگذارم برات عسلمماچ این نقاشی ها رو روی بردت کشیدی و من ازشون عکس گرفتممژه

تاریخ عکس : 1391/12/09

تاریخ عکس : 1391/12/14

و بالاخره اولین نقاشی دو خطه ای که کشیدی. ابتکارش از خودت بودلبخند دو تا مداد شمعی با رنگ های مختلف برداشتی و این اثر هنرمندانه رو خلق کردیبغل

تاریخ عکس : 1391/12/18

عکس های بعدی مربوط می شه به روزی که طغیان کردی و روی همه کتابها و اسباب بازیهات رو خط خطی کردیگریه این فقط دو موردشهناراحت

 

تاریخ عکس ها : 1391/12/14

بعد هم ماژیک به دست اومدی سراغ منگریه برام یه چشم و ابروی تازه کشیدی و ... حسابی خط خطی کردی منو عصبانی یادم می یاد در اولین فرصت، رفتم سراغ ماژیک و منهدمش کردم خنده آخه فقط زورم به اون بیچاره می رسید و بس نیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

صدیقه
6 مرداد 92 20:15
مریم عزیزم. شما باید به فکر خودت و علاقه مندی های خودت و سلامت و استراحتت هم باشی. بعد اینجوری آوا خیلی بهت وابسته میشه. دو روز دیگه چه جوری می خواهی عروسش کنی! من هر دفعه که می خونمت خدایی به آوا غبطه می خورم. ولی عزیزم شما خودت هم جوونی. کلی واسه خودت برنامه داری.


ممنونم عزیزم. مثل همیشه بجا بود.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوا می باشد