این روزها... 17
امروز کلی هم غصه خوردی برای این زنبور کتاب می می نی و البته طبق معمول تلاش من برای منحرف کردن ذهنت کاملا بی فایده بود. دوباره می اومدی سراغ این صفحه و می گفتی:"چی شد؟... آخ شده ... داره می افته..." در مورد درخت هم همینطور. با غصه می گفتی:"درخت چی شده؟ ... آخ شده ... این چیه؟ (منظورت تیری بود که رفته تن زنبور) " گفتم: آوا چیزی نیست. بازی می کنن. با ناراحتی می گفتی: " نه! نه! "
تاریخ عکس: 1392/03/07
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی