آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

آوا

اولین شهر بازی

1393/1/16 7:22
نویسنده : مریم
152 بازدید
اشتراک گذاری

نمی دونم بابای خیلی شجاعی داری یا من خیلی ترسو هستم. خلاصه این که این تفاوت بین من و بابا اولین بار که رفتیم شهر بازی، نمود پیدا کرد. داشتم دنبال یه وسیله بازی مناسب می گشتم که چشمت افتاد به چرخ و فلک. اصرار و اصرار و اصرار که سوار چرخ و فلک بشی و من فکر نمی کردم مناسب سنت باشه. به نظرم برای بچه های 4_5 سال به بالا مناسب بود.هنوز داشتم فکر می کردم چطوری این غائله رو ختم کنم که بابا گفت: "اشکالی نداره. اگه دوست داری سوار شو." تعجبتعجبگریهبعد کمربند ایمنی رو چک کرد و گفت: " مشکلی پیش نمی یاد." خلاصه این که برای اولین بار سوار چرخ و فلک شدی بر خلاف میل من. اولش کلی خوشحال و سرحال بودی و همه جا رو دید می زدی. بعد که چرخ و فلک رفت بالا. احساس کردم داری گریه می کنی. به بابا گفتم. "بگو نگهش داره. گریه می کنه." بابا پرسید و گفتند چند لحظه دیگه متوقف می شه. بعد گفت: "مشکلی پیش نمی یاد. باید خودش مسئولیت تصمیمی که گرفته رو قبول کنه." تعجبتعجبوای که بر من چی گذشت ...آخآخاون همه اضطراب و استرس برای همون چند لحظه ناقابل، باعث شد تا چند ساعت، حال و روز خوشی نداشته باشم.استرسبالاخره چرخ و فلک ایستاد و پیاده شدی. گفتم: "آوا، می دونی دختر خیلی شجاعی هستی. چرخ و فلک خوب بود."

گفتی : "نه. خیلی ترسیدم. چون خیلی تند می رفت. بعد گفتم. مامان کمکم کن. تو نیومدی. گریه کردم."ناراحت

خوب، من یه تصمیم مهم گرفتم. دیگه با شما پدر و دختر نمی یام شهر بازی منتظرمنتظر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان سینا
16 فروردین 93 22:20
من کاملا درکت میکنم چون دقیقا مثل خودتم
مریم
پاسخ
ممنون دوست عزیزم
arnika
18 فروردین 93 18:15
in kheili khoobe ke babash shoja basheeee shayad Behtar bood tozih midadi hamoon moghe ke bayad masouliate tasmimesh ro ghabool koneh hamoontor ke hamsare gerami gofte bood
مریم
پاسخ
خیلی ممنون از نظرتون. خیلی مساله داشتم و دارم با این اتفاق.
محبوبه
18 فروردین 93 19:02
اخی منم که بچه بودم خیلی از چرخ و فلک می ترسیدم تقریبا از هیچ وسیله شهر بازی خوشم نمی یومد و به نظرم ادمای اونجا بد بودند
مریم
پاسخ
واقعا!!!!!!!1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوا می باشد