آبشار
به آبشار خیلی علاقه پیدا کردی. آبشار رو اولین بار توی عکسهایی که از اینترنت برات دانلود کردم، دیدی و یاد گرفتی. هفته پیش وقتی اومدم اتاقت، دیدم سخت مشغول کشیدن نقاشی هستی منو که دیدی لبخند زدی و گفتی "مثل آبشار شده" تعجب کردم چون اولین باری بود که نقاشی ات رو برام تفسیر می کردی، تازه بعد از این که تحسین همراه با تعجب و خوشحالی منو دیدی، تصمیم گرفتی یه بار دیگه برام توضیح بدی انگشت کوچولوت رو گذاشتی روی نقاشی و گفتی "آبشار شده"
اینم تصویر آبشار نقاش کوچولوی من
و امضای پای اغلب نقاشی هات (خمیر هایی که می چسبونی کنار نقاشی هات)
این نقاشی رو در حضور خودم کشیدی و برام توضیح دادی "اوا دایره کشیده"
تاریخ عکس ها: 1391/11/25
اینم دایره نقاش کوچولوی من از نزدیک بعد از نقاشی اومدی کنارم نشستی و خیلی شیرین گفتی "سرما نخوری" گفتم "آوا، مامان چکار کنه، سرما نخوره" جواب دادی "جیلیقه (جلیقه) بپوشه" و طبق معمول مامان رو با اون همه احساس نهفته تنها گذاشتی و رفتی دنبال باززززززززززززززی